جدول جو
جدول جو

معنی باد بود - جستجوی لغت در جدول جو

باد بود
گوئی هیچ نبود، هیچ بود، (آنندراج)، رجوع به باد شود، خیال فاسد و اندیشۀ تباه کردن، (آنندراج)، رجوع به باد سنجیدن و باد در سر افکندن و باد در سر داشتن و باد در سر کردن و باد در کلاه افکندن و باد در کلاه بودن و باد در کلاه داشتن و باد در سر شدن و باد در زیر دامن داشتن و باد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باد سرد
تصویر باد سرد
باد خنک، باد که با سرما همراه باشد، نفسی که از روی حسرت و ناامیدی از سینه برآورند، آه سرد، برای مثال مر آن درد را راه چاره ندید / بسی باد سرد از جگر بر کشید (فردوسی - ۷/۴۷۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باد و بود
تصویر باد و بود
کبر، غرور، خودبینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بادا باد
تصویر بادا باد
در مقام اهمال، بی علاقگی و سهل انگاری نسبت به چیزی یا امری گفته می شود، هرچه می شود بشود، هرچه باداباد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باد بروت
تصویر باد بروت
خودبینی، خودپسندی، عجب، تکبر، غرور، باد و بروت، باد سبلت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باد گند
تصویر باد گند
در پزشکی ورمی که در خایۀ مرد پیدا می شود، باد خصیه، باد فتق، فتق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باد دبور
تصویر باد دبور
باد جنوب، بادی که از سمت جنوب یا جنوب غربی بوزد، باد فرودین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بند بودن
تصویر بند بودن
گیر بودن، گرفتار بودن، آویزان بودن
فرهنگ فارسی عمید
(دِ بُ / بادْ بُ)
محرف یا لغتی در باد بروت. رجوع به باد بروت شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از باد آلود
تصویر باد آلود
متورم ورم کرده باد کرده پف کرده: چشمهای باد آلو
فرهنگ لغت هوشیار
یاد کرد یاد ذکر: گویم آنگاه بیارید یکی داروی خواب یاد باد ملکی ذوحسبی ذونسبی. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاد باد
تصویر شاد باد
پرده ایست از موسیقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاد بوم
تصویر زاد بوم
وطن، محل تولد
فرهنگ لغت هوشیار
امکان: پس شاید بود اقسام هستی جوهرها سه است: عقل و نفس و جسم. یا شاید بودن، ممکن بودن: و اما کلی بودن و جزئی بودن و به قوت بودن و به فعل بودن و شاید بودن و هر آینگی بودن، . . از قبیل آن است که وی هستی است... (دانشنامه الهی 7)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد آور
تصویر باد آور
کنایه از چیزی باشد که مفت و بی زحمت بدست آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بند بودن
تصویر بند بودن
گیر و گرفتار بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باب بودن
تصویر باب بودن
مرسوم، معمول بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد برود
تصویر باد برود
بادبروت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد دبور
تصویر باد دبور
باد فروردین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد روج
تصویر باد روج
پارسی تازی گشته بادروگ بوینگ از گیاهان دارویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد هوا
تصویر باد هوا
وعده دروغ، هر چه که وجود ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باداباد
تصویر باداباد
یعنی هر چه میشود بشود، هر چه باید بشود میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آباد بوم
تصویر آباد بوم
جای آباد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلد بودن
تصویر بلد بودن
آشنا بودن دانستن
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی خاردار از تیره مرکبیان و از دسته لوله گلی ها و از جنس خار تاتاری (در حقیقت گونه ای از خار تاتاری است)، این گیاه یکساله است و در اکثر نقاط زمین خصوصا آسیا و اروپای مرکزی میروید و گلهایش در تداوی مورد استعمال دارند خار مقدس شوک مبارک مبارک دیکنی شوقت اوتی شوکه المبر که باذ آورد، کنگر خر، نام عام گونه های مختلف گیاهان خاردار تیره مرکبیان از نوع خارخسک و غیره، نوایی است از موسیقی
فرهنگ لغت هوشیار
هرچیزی که برای یاد آوری باشد، یا مجلس یاد بود. مجلسی که از برای یاد بود و تذکر مرده بر پا دارند
فرهنگ لغت هوشیار
((وَ))
گیاهی است خاردار و سفید رنگ با ساقه راست و برگ های بزرگ پوشیده از تار و گل های سفید، سرخ یا بنفش، نوایی است از موسیقی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باد و بود
تصویر باد و بود
((دُ))
مجازاً به معنای تکبر و خودبینی، هستی و لوازم آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باداباد
تصویر باداباد
شدنی می شود، هر چه باید بشود می شود، علی الله (این ترکیب غالباً با «هرچه» استعمال می شود)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باد بودن
تصویر باد بودن
((دَ))
هیچ بودن، پوچ بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاد بودن
تصویر شاد بودن
Rejoice
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شاد بودن
تصویر شاد بودن
радоваться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شاد بودن
تصویر شاد بودن
sich freuen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شاد بودن
تصویر شاد بودن
радіти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شاد بودن
تصویر شاد بودن
cieszyć się
دیکشنری فارسی به لهستانی